این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی قرار دارد توسط ( زینب ایلخانی ) در 647 صفحه نوشته شده است و امروز برای شما عزیزان بر روی سایت ( رمان سه ) برای دانلود قرار داده شده است.
قسمتی از رمان :
اون شب تو لباس عروس نه فقط به چشم من که مادرشم ها به چشم همه یک تیکه ماه شده بود، نه که بچه ام عادت به بزک دوزک نداشت یاهویی به چشم اومد، این قدر که اون ناصر جز جیگر زده از همون شب اول حسادتش گل کرد و اشک بچه ام را در آورد، اون شب فقط من این ماجرا را فهمیدم اما محض آبرو، سریع پس و پنهون کردم، نمیدونم والا شایدم اشتباه کردم همون شب به عباس نگفتم تا یک فکری به...