این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی قرار دارد توسط ( sara bala )  در 362 صفحه نوشته شده است و امروز برای شما عزیزان بر روی سایت ( رمان سه ) برای دانلود قرار داده شده است.

قسمتی از رمان :

همون موقع کامران ماشین و پارک کرد و پیاده شدیم و رفتیم تو یه کافه سنتی که یه جای خیلی شیک بود و پر بود از تختای چوبی که تویه محیط سرباز سرسبز که در ختای بلندی داشت و ابشار مصنوعیم وسطش بود روی یه تخت نشستیم بعد یه چند دقیقه یه پسره دیگم رسید و که باز

 دوباره مارال خود شو اویزون پسره کرد...