این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی،جنایی قرار دارد توسط ( سامان )  در 182 صفحه نوشته شده است و امروز برای شما عزیزان بر روی سایت ( رمان سه ) برای دانلود قرار داده شده است.

قسمتی از رمان :

چندلحظه خیره نگایه کرد و شروع به حرف زدن کرد : داروهای مادرم

گرون تر شده ی خواهرمم مجبور شده نیمه وقت سرکار بره ی پولی که برا شون

میفرستم کمه .

زیر چشمی نگایی بهش انداختم و گفتم : نگران نباش این موضوع رو حل

میکنم، یعنی از قبل ترتیبش رو دادم . 

کنجکاو و با ناامیدی نگایه کرد که یعنی ادامه بدم .