این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی قرار دارد توسط ( تاراج زمان )  در 592 صفحه نوشته شده است و امروز برای شما عزیزان بر روی سایت ( رمان سه ) برای دانلود قرار داده شده است.

قسمتی از رمان :

اما هیچکدام از این حرفها نمی توانست او را آرام کند او از پنجره آشپزخانه به آسمان تیره نگاه

کرد هوا کاملا تاریک شده بود... او نفسش را به بیرون فوت کرد داشت با خودش کلنجار میرفت تا

به خود بقبولاند برایش مهم نیست چه بلایی سر سانتینی می آید اما چیزی درونش اجازه نمیداد او

را به حال خودش رها کند تا برود و بلایی سر خودش بیاورد در این وقت شب اگر گیر پلیس هم

نمی افتاد مطمئنا لاشخورهای زیادی وجود داشتند که برای یک دختر جوان و زیبا در کمین بودند!

اما کسی در درون شاین گفت: به اون گرگ ماده هیچ کس نمی تونه صدمه بزنه! اما وقتی شاین به

 خودش امد دید که دارد کتش را به تن می کند تا دنبال او برود.