این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی قرار دارد توسط ( A.Mohammadi )  در 169 صفحه نوشته شده است و امروز برای شما عزیزان بر روی سایت ( رمان سه ) برای دانلود قرار داده شده است.

قسمتی از رمان :

با غرور همیشگیم وارد شرکت شدم تمام کارکنان با دیدنم به قصد احترام از روی صندلیشون بلند میشدن و

سلام میکردن بیتوجه به همشون به سمت اتاق پدرم رفتم و بدون هماهنگی وارد شدم حتی کیا که سه سال از

من بزرگتر بود هم اجازهی این کار رو نداشت اما من شاید با همه فرق داشتم ... بابا حالت نگاهش پرسشی بود و

 مطمئنا میخواست دلیل گره بین ابروهامو بدونه