دانلود رمان , رمان عاشقانه , رمان , دانلود رمان عاشقانه , رمان طنز و کل کل , دانلود رمان جدید , داستان عاشقانه , دانلود رمان ایرانی.

۱۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۷:۱۵ ق.ظ ممص فوریو
دانلود رمان وحشی اما دلبر

دانلود رمان وحشی اما دلبر

دانلود رمان,دانلود رمان جدید ,دانلود رمان عاشقانه ,دانلود رمان ایرانی

این رمان که در ژانر های غمگین،احساسی،درام قرار دارد توسط ( مهلا علی راد )  در 125 صفحه نوشته شده است برای دانلود رمان به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

 

قسمتی از رمان وحشی اما دلبر :

تو چشمای هم نگاه کردیم... به لبام چشم دوخت... آروم سرش رو آورد نزدیک... ولی قبل از اینکه زیاد نزدیک بشمه از جام بلند شدم و گفتم:

 

- بهتر بریم سر میز.

متوجه شدم که بلند شد ولی حرکت نکرد... برگکشتم سمتشں... دستشں روزد تو جیب شلوارش و خیرہ و تو فکر نگاهم کرد. خدمتکار اومد توی سالن و گفت:

--آقای اریکسون ناھار حاضرہ .

بی توجه رومو ازشی برگردوندم و خواستم حرکت کنم که دستم رو گرفت و راه افتاد و من رو هم دنبال خودش کشید و با لحنی جدی گفت:

 -- فقط چون میدونستم ایرانی ها حساسان خواستم برات توضیح بدم.

ادامه مطلب...
۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ممص فوریو
يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۷:۱۴ ق.ظ ممص فوریو
دانلود رمان خیابان شانزدهم

دانلود رمان خیابان شانزدهم

دانلود رمان,دانلود رمان جدید ,دانلود رمان عاشقانه ,دانلود رمان ایرانی

این رمان که در ژانر های عاشقانه،ترسناک قرار دارد توسط ( غزل )  در 70 صفحه نوشته شده است برای دانلود رمان به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

 

قسمتی از رمان خیابان شانزدهم :

ریما-نه مچکرم کار دارم....خداحافظ

-باش..خداحافظ

رفتم داخل خونه و به ریما و دوستاش فکر میکردم و در همین حال هندزفری هم داخل

گوشم بود....

اهنگ قطع کردم و رفتم اب بخورم....لیوان دستم بود که یهو پام لیز خورد و افتادم زمین

لیوانم شکست و یه تیکش دستم برید....

-اوفففف ای خدا یه کارم درست نمیتونم انجام بدم...

مامان توی پزیرایی بود و داد زد-چی شد سارا؟

-اوفف هیچی مامان لیوان شکست....

ادامه مطلب...
۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ممص فوریو
يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۷:۱۴ ق.ظ ممص فوریو
دانلود رمان اشک عشق (جلد اول)

دانلود رمان اشک عشق (جلد اول)

دانلود رمان,دانلود رمان جدید ,دانلود رمان عاشقانه ,دانلود رمان ایرانی

این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی قرار دارد توسط ( حوریه )  در 244 صفحه نوشته شده است برای دانلود رمان به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

 

قسمتی از رمان اشک عشق :

لب پنجره نشستم و به کسی نگاه می کنم که داره تو حیاط از مهمونا پذیرایی می کنه. رو لباسش با گل نوشته بود حسین. حنانه بی خیالی، ببین کی اومده! با نگاه خیره بهش نگاه کردم.

از شب اولی که این جا بودم، تا همین امشب فقط شبا تو هیئت شرکت می کنه و بعدش میره و تا فردا شبش سر مراسم برمی گرده. نمی دونم کجا میر ه؟ وا، خب به تو چه؟ مگه مامور نیرو انتظامی هستی؟ تو همین فکرا بودم که در اتاق باز شد و ریحانه اومد تو و گفت : - حنانه جان نمیای پایین؟ مهمونا اومدن ! امشب شب آخره و بیشتر از قبل به کمکت نیاز دارم. باید کلی شمع روشن کنیم

ادامه مطلب...
۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ممص فوریو
يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۷:۱۳ ق.ظ ممص فوریو
دانلود رمان آتیه خونین

دانلود رمان آتیه خونین

دانلود رمان,دانلود رمان جدید ,دانلود رمان عاشقانه ,دانلود رمان ایرانی

این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی قرار دارد توسط ( طاهره نیرومند )  در 180 صفحه نوشته شده است برای دانلود رمان به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

 

قسمتی از رمان آتیه خونین :

وحشت زده در اتاق باز کردم .متوجه سروضع خودم نبودم ..چشمم خورد به

آرام که داشت داد و بیداد میکرد دانیال سعی در آروم کردنش داشت.یک لحظه

دانیال متوجه من شد با عصبانیت گفت:برو تو اتاقت.

از برخوردش ناراحت شدم امدم داخل در را بستم .یک لحظه خودم را داخل

آینه روبه رو دیدم .با موهای بهم ریخته شلوارک تاپ .

اخ یک دستی زدم توی صورت خودم . وااای آبروم رفت .

چطور متوجه پوشش خودم نشدم .

تو این خجالت زدگی بودم که صدای آرام امدگفت:ازت متنفرم دانیال.

بعد هم صداها خوابید.

ادامه مطلب...
۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ممص فوریو
يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۷:۱۲ ق.ظ ممص فوریو
دانلود رمان تردید

دانلود رمان تردید

دانلود رمان,دانلود رمان جدید ,دانلود رمان عاشقانه ,دانلود رمان ایرانی

این رمان که در ژانر های عاشقانه،طنز،کلکلی،پلیسی قرار دارد توسط ( زهرا کریمی )  در 226 صفحه نوشته شده است برای دانلود رمان به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

 

قسمتی از رمان تردید :

شرمنده اخلاق ورزشیت ... دهنم زیپ نداره ... ورژنش قدیمیه .. درحال

حاااااضر فقط دکمه داره ..!!!

دیگه داشت قررررمززز میکرد پس ساکت شدم و حرفی نزدم که اونم آروم

شد و گفت:

باران : شنیدم که پدربزرگ یه دوست صمیمی داره که تو اصفهااااان زندگی

میکنه ... و اون دوست صمیمی فقط و فقط دو تا نوه از تنها پسرش داشت ..

با کنجکاوی گفتم

- خووووووب؟؟!!! ....

باران : هووولم نکن دیگههه ... دست بر قضااا ...

پریدم تو حرفشو بی حوصله گفتم :

- واااای غذا رو ول کن ... من پذیرایی نمیخوام ..

ادامه مطلب...
۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ممص فوریو
يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۷:۱۲ ق.ظ ممص فوریو
دانلود رمان پرنسس شیطون من

دانلود رمان پرنسس شیطون من

دانلود رمان,دانلود رمان جدید ,دانلود رمان عاشقانه ,دانلود رمان ایرانی

این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی قرار دارد توسط ( Melika_n_p  )  در 466 صفحه نوشته شده است برای دانلود رمان به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

 

قسمتی از رمان پرنسس شیطون من :

حالا پاشید بریم لب دریا

همه رفتیم بیرون کنار دریا رو ماسه ها نشستم و به دریا خیره شدم همه این

اتفاقات رو به دریا دادم تا همراه موج هاش اونا رو با خودش ببره

خب این ماجرا فراموش شد

بلد شدم رفتم سمت دخترا کنارشون نشستم

من- نظرتون چیه یه قصر شنی درست کنیم

مهسا و ملیکا- موافقیم هوراااااااااااا

شیدا- مگه بچه شدین

من- اگه بچه نبودیم که هورا نمیگفتیم حالا تو هم پاشو لوس بازی درنیار

مشغول شدیم تقریبا نصفش رو ساخته بودیم که این نامردا خرابش کردن

امیرسام -آخ ببخشید مجسمه خوشگلتون خراب شد

ادامه مطلب...
۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ممص فوریو
يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۷:۱۲ ق.ظ ممص فوریو
دانلود رمان زاده تاریکی

دانلود رمان زاده تاریکی

دانلود رمان,دانلود رمان جدید ,دانلود رمان عاشقانه ,دانلود رمان ایرانی

این رمان که در ژانر های عاشقانه،تخیلی،قرار دارد توسط ( ldkh )  در 864 صفحه نوشته شده است برای دانلود رمان به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

 

قسمتی از رمان زاده تاریکی :

 اهان...خب ما یه روز رفته بودیم به جنگل که یه عده مرد سیاه پوش بهمون حمله کردن...من هم چون هنر های رزمیم

خیلی خوب بود همراه با سربازا مشغول جنگ شدم و من تونستم فرماندشون رو مغلوب کنم.

اتریس با تحسین نگاهم کرد و گفت:

 دختر جنگجو ،شجاع و باهوش و البته زیبایی هستی!

گفتم :

 توهم،اشراف زاده...نامرئی...چاپلوس و با نمک هستی!

اتریس اخمی کرد و گفت :

 من کجام چاپلوسه؟

گفتم :

 همین الان داشتی چاپلوسی می کردی!

خندید و گفت :

ادامه مطلب...
۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ممص فوریو
يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۷:۱۱ ق.ظ ممص فوریو
دانلود رمان از نسل آفتاب

دانلود رمان از نسل آفتاب

دانلود رمان,دانلود رمان جدید ,دانلود رمان عاشقانه ,دانلود رمان ایرانی

این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی،پلیسی،درام قرار دارد توسط ( ثمین )  در 906 صفحه نوشته شده است برای دانلود رمان به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

 

قسمتی از رمان از نسل آفتاب :

صدای امیر علی که جوابی از کیان دریافت نکرده بود

دوباره در گوشی تکرار شد:

-کیان ؟...شنیدی ؟ اوکی هستی با قرار امشب؟

کیان- یه لحظه گوشی امیر جان...

و بعد سریع گوشی را در جیب زد.نقاب کلاهش را

جلو کشید و به سرعت باد به سمت کالسکه ای که

حال در فاصله یک متری نردبان بود، دوید. کودکی

حدودا 5 ساله همان لحظه در مسیر دویدن کیان

،مانع ایجاد کرد . کیان با چابکی خیز برداشت

.مسیرش را کمی عوض کرد و از روی سر دختر بچه

پرید و وقتی خیالش از بابت دختر بچه راحت شد

ادامه مطلب...
۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ممص فوریو
يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۷:۱۱ ق.ظ ممص فوریو
دانلود رمان بغض ترانه ام مشو

دانلود رمان بغض ترانه ام مشو

دانلود رمان,دانلود رمان جدید ,دانلود رمان عاشقانه ,دانلود رمان ایرانی

این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی قرار دارد توسط ( shaze koochool )  در 627 صفحه نوشته شده است برای دانلود رمان به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

 

قسمتی از رمان بغض ترانه ام مشو :

فاکتور از اون نیش کنترل نشده اش میشه روش حساب کرد.

دوباره کج شدم طرف آسانسور و چون امروز رو دور شانس بودم آسانسور تحت اختیارم تو طبقه

هکف بود و من خیلی شیک جلو اون دوتا چشم واردش شدم.

گفت طبقه دهم به بعد...حالا مگه چند طبقه است؟...نه بابا...بیست تااااااا؟...نه خوشم اومد...غیر از

سرتخته شسته شدنش میشه روش حساب باز کرد.

تو لابی نگام افتاد به بردی که آدرس هر گروه رو داده بود.

بیستم...مدیریت...یعنی من باید یرم بیستم؟...از اوج خوشش میاد.

خانوم میتونم کمکتون کنم؟

ادامه مطلب...
۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ممص فوریو
يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۷:۱۰ ق.ظ ممص فوریو
دانلود رمان تقلب

دانلود رمان تقلب

دانلود رمان,دانلود رمان جدید ,دانلود رمان عاشقانه ,دانلود رمان ایرانی

این رمان که در ژانر های عاشقانه،طنز قرار دارد توسط ( f_javid )  در 375 صفحه نوشته شده است برای دانلود رمان به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

 

قسمتی از رمان تقلب :

نادیا روی نیمکت نشسته بود و با لیوان نسکافه اش بازی می کرد و بابک و سارا با فاصله از نادیا مشغول تماشاش بودن.

 

- اا ا دیدی چه نامردی بود استاده؟ مخصوصا قبلش نگفته بود... مرتیکه. بابک دیدیش. خود نامردش بود که ازم تقلب گرفت.

دیدی چطوری بهم پوزخند زد؟ رسما داشت از کلاس بیرونم می کرد.

بابک به این همه حرص نانادی می خنده و با آرامش می گه: - نانادی بسه دیگه . حالا مگه چی بود. چه ارزشی داره اصلا. تو که اهل تحقیق و کار و مطالعه نیستی اصلا دیگه چرا ناله نفرین می کنی؟

 نادیا با ناراحتی نگاهش رو به بابک و سارا می دوزه و بعد زیر لب می گه:

ادامه مطلب...
۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ممص فوریو