دانلود رمان , رمان عاشقانه , رمان , دانلود رمان عاشقانه , رمان طنز و کل کل , دانلود رمان جدید , داستان عاشقانه , دانلود رمان ایرانی.

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان جدید» ثبت شده است

شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۰۲:۰۹ ب.ظ ممص فوریو
دانلود رمان ستاره پنهان

دانلود رمان ستاره پنهان

این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی قرار دارد توسط ( مهسا زهیری)  در 284 صفحه نوشته شده است و امروز برای شما عزیزان بر روی سایت ( رمان سه ) برای دانلود قرار داده شده است.

قسمتی از رمان :

  رز باغچه که خودم بهشون رسیدگی می کردم سوخت. عصرها آقاجون رو توی حیاط می گردوندم و شلنگ رو

توی دستش نگه می داشتم که خودش به گل ها آب بده. بغض توی گلوم نشست اما ردش کردم و به طرف ایستگاه

اتوبوس رفتم. تمام طول مسیر به خوابی که دیده بودم فکر می کردم. خیلی منقلب شده بودم.

ادامه مطلب...
۰۹ دی ۹۶ ، ۱۴:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ممص فوریو
شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۰۲:۰۴ ب.ظ ممص فوریو
دانلود رمان تلافی و اما عشق

دانلود رمان تلافی و اما عشق

این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی قرار دارد توسط ( رویا رستمی )  در 315 صفحه نوشته شده است و امروز برای شما عزیزان بر روی سایت ( رمان سه ) برای دانلود قرار داده شده است.

قسمتی از رمان :

نفس خش مگین گفت:داری میری رو اعصابم، کم مزخرف بگو. هیشکی مالک من نیست. حتی عمو

هم نمی تونه به من بگه چیکار کنم چیکار نکنم. تو که دیگه هیچی برای من نیستی. شاهکار نگاهش را با تمام جدیت و غرور در نگاه او ریخت و گفت: حق من حتی از بابا هم

بیشتره. خیلی زود می فهمی.

 نفس فریاد کشید: لعنتی چی داری میگی؟

ادامه مطلب...
۰۹ دی ۹۶ ، ۱۴:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ممص فوریو
چهارشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۱۸ ق.ظ ممص فوریو
دانلود رمان شیطنت در راه عشق

دانلود رمان شیطنت در راه عشق

این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی،طنز،کلکلی قرار دارد توسط ( فاطمه حسینی )  در 390 صفحه نوشته شده است و امروز برای شما عزیزان بر روی سایت ( رمان سه ) برای دانلود قرار داده شده است.

قسمتی از رمان :

امروم یه قرارداد داشتم با یکی از شرکت های فرانسه! خواستم یه نگاه به مدارکا

بندازم.کشومو باز کردم اما نبود همه جارو گشتم اما پیداش نکردم یهو یادم

اومد تو کیفمه به خشکی شانس کیفم که خونس ! اه!

یادم رفت بیارمش سویچو برداشتم و از شرکت اومدم بیرون!

از آسانسور اومدم بیرون از تو خونه صدار اهنگ میومد

عروسیه؟

درو با کلید باز کردم رفتم تو دیدم رها پشتش به منه داره میر*ق*صه!

اهنگش اونقدر زیاد بود که متوجه ورود من نشد! اوه چی پوشیده یه تاپ

دورگردنی صورتی، با یه دامن کوتاه سفید !

دلم میخواست تا شب بشینمو نگاش کنم اما ناخواسته به طرفش رفتم دستامو...

ادامه مطلب...
۲۹ آذر ۹۶ ، ۰۷:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ممص فوریو
دوشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۳۵ ق.ظ ممص فوریو
دانلود رمان شوکا عروس جنگل

دانلود رمان شوکا عروس جنگل

این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی قرار دارد توسط ( مهدیه )  در 145 صفحه نوشته شده است و امروز برای شما عزیزان بر روی سایت ( رمان سه ) برای دانلود قرار داده شده است.

قسمتی از رمان :

تا وارد شدم خاتون و دو تا زن ارباب رو دیدم که روی صندلی نشستن و هم چنین دوست ارباب رئوف

رئوف دوباره با دیدنم سلام کرد و ازجاش بلند شد

خجالت کشیدم و تعارفش کردم بشینه و خودم روی صندلی نشستم

خبری از ارباب نبود و جالب تر اینکه غذا رنگارنگ روی میز چیده شده بود اما هنوز کسی توی بشقابش نکشیده بود

رئوف بعد از چند ثانیه با لبخند گفت :اخه اشرف جون چرا این پسر ننرت نمیاد ..اینم قانونه گذاشتین تا بابک

نباشه کسی غذا نخوره

بعدم داد زد شاهزاده بابک قدم رنجه کن که روده کوچیکه بزرگه رو قورت داد

در همین هنگام صدای ارباب بلند شد که گفت:چه خبرته رئوف ..اینجا رو روی سرت گذاشتی

قانون قانونه و برای همه لازم و اجرا

خاتون بالبخند به رئوف وارباب نگاه می کرد ....

ارباب اول از همه برای رئوف غذا کشید و گفت بیا بخور که نگی بابک منو گرسته گذاشت

رئوفم مثل بچه ها چشماش برقی زد و یه قاشق خورد و گفت خب اجازه میدم بخورید ...

 منیژه و سرمه از حرکات رئوف خنده شون گرفته بود

ادامه مطلب...
۲۷ آذر ۹۶ ، ۰۷:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ممص فوریو
دوشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۳۲ ق.ظ ممص فوریو
دانلود رمان روزهای رنگی

دانلود رمان روزهای رنگی

این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی قرار دارد توسط ( ترانه . ن )  در 477 صفحه نوشته شده است و امروز برای شما عزیزان بر روی سایت ( رمان سه ) برای دانلود قرار داده شده است.

قسمتی از رمان :

اونو دیگه خودت از یه جا وقت بگیر. من فرصت نمی کنم.

- باشه. برو دیگه کارم باهات تموم شد. بای. گوشی رو قطع کردم و به مامان خبر دادم که فردا عصر با مینا می رم خرید.

 سه شنبه صبح بعد از صبحونه رفتم تو هال و مشغول دیدن فیلم شدم. کیانوش هم طبق معمول صبحونه اش رو که خورد رفت تو اتاقش و تا موقع ناهار از اتاق بیرون نیومد. برام جالب بود! یه وقتهایی حد و مرزها رو می شکست و یه وقتهایی انقدر ملاحظه کار می شد! سر میز مدام شوخی می کرد و سر به سرم می داشت. بر عکس این چند وقته که همش تو خودش بود! بعد از ناهار طبق رسمی که تازگیها خودش واسه سه شنبه ها گذاشته بود، من رفتم تو هال مشغول فیلم دیدن شدم و اونم مشغول جمع آوری میز ناهار شد. کارش که تموم شد با دو تا چایی اومد نشست کنارم رو مبل. سینی چایی رو هم گذاشت رو میز. یه عینک سه بعدی از رو میز برداشت زد به ...

ادامه مطلب...
۲۷ آذر ۹۶ ، ۰۷:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ممص فوریو