این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی قرار دارد توسط ( niloo j0on)  در 271 صفحه نوشته شده است و امروز برای شما عزیزان بر روی سایت ( رمان سه ) برای دانلود قرار داده شده است.

قسمتی از رمان :

نمیدونم کی و چجوری خوابم برد فقط صبح با سردرد عجیبی بیدار شدم! به ساعتم نگاه کردم

تازه 6 صبح بود!! حالم اصلا خوب نبود سرم خیلی درد میکرد .... تا حالا اینجوری نشده بودم!!

به سختی از تخت بلند شدمو با کمک در و دیوار خودمو به اشپزخونه رسوندم!! دنباله مسکن بودم

ولی حتی نمیدونستم جای داروها کجاست ؟! هر لحظه ممکن بود پخش زمین بشم برای همین

تصمیم گرفتم غرورمو بذارم کنارو از اشوان تقاضای قرص کنم!! باز با کمک دیوار خودمو به جلوی

در اتاقش رسوندم ...... در زدم .... بیشتر از دو بار ولی انگار بیهوش بود ... به ناچار در اتاقشو باز

کردم! چند بار نزدیک بود بخورم زمین ولی خودمو به بدبختی نگه داشتم!

روی تخت فقط با یه شلورک خوابیده بود .... کنار تختش رفتمو با ناله صداش زدم:

_ اشوان ........ اشوان!!

 فقط یه تکون مختصر خورد !

دانلود رمان اگه بدونی بصورتPDF

 

 

 

منبع: نگاه دانلود

آموزش دانلود :

ابتدا روی دانلود رمان کلیک کنید،بعد در صفحه ی باز شده بر روی دانلود عادی کلیک کرده و در ادامه روی لینک دانلود کلیک کنید تا دانلود آغاز شود.

 

توجه لطفا در تلگرام عضو شوید