این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی قرار دارد توسط" زهرا اسدی " در 391 صفحه نوشته شده و توسط " :~LiYaN~:." ویراستاری شده است و امروز برای شما عزیزان بر روی سایت "رمان سه" برای دانلود قرار داده شده است.

قسمتی از رمان :

خودش را کنار کشید تا داخل شوم. از کنارش که میگذشتم بوی خوش عطرش مسحورم کرد. پاهایم به اختیار

خودم نبود. جثه ام سبک شده بود. گویی روی ابرها قدم برمی دارم. تنها شدیم. کنار پنجره رفته و ارسی ها را بالا

زد. باد سردی، با صورت گر گرفته و داغ از هیجانم برخورد کرد. صدای جنب و جوش اهل عمارت واضحتر به

گوش میرسید. هنوز پیش من خجالت میکشید. گونه هایش گل انداخته و سعی داشت از نگاه به من بپرهیزد.

- امیرخسرو اومده، با سه تا از نوچه هاش.

و در حالی که روی میز را خلوت میکرد، در جواب چشمان پرسشگر من گفت:

- برادر کوچک خانم ارباب.

قلبم تکانی خورد، گواه بد میداد، یخ کردم. قدرت تکلمم را از دست داده بودم. زبانم سنگین شده و قادر به

 حرکتش نبودم.

دانلود رمان تو ، بار دیگر بصورتPDF

منبع: نگاه دانلود

آموزش دانلود :

ابتدا روی دانلود رمان کلیک کنید،بعد در صفحه ی باز شده بر روی دانلود عادی کلیک کرده و در ادامه روی لینک دانلود کلیک کنید تا دانلود آغاز شود.

 

توجه لطفا در تلگرام عضو شوید