این رمان که در ژانر های عاشقانه،اجتماعی قرار دارد توسط" saamira " در 256 صفحه نوشته شده و توسط " Aida Farahani & DENIRA" ویراستاری شده است و امروز برای شما عزیزان بر روی سایت "رمان سه" برای دانلود قرار داده شده است.

قسمتی از رمان :

- حالا واجب نیست، بیا بشین اینها رو تزئین کن، یکی دو ساعت دیگه باید راه بیفتیم.

- من نمیدونم واجب بود عروس از تهران بگیریم که برای یه شب چله بردن انقدر مکافات بکشیم؟

 خیلی غر میزنی ها! بیا ببینم.

رفتم سمت وسایلی که مامان خریده بود و وسط خانه ریخته بود. همه را خوشگل تزئین کردم و بعد هم رفتم

خودم حاضر شدم.

شالم را روی سرم انداختم که صدای زنگ گوشیم بلند شد. از روی پاتختی برش داشتم.

 جانم؟

 سلام، کجایید؟

سلام خونهمون.

 هنوز راه نیفتادید؟

 چند دقیقه دیگه راه میافتیم.

 باشه عزیزم، میبینمت. فعلا!

 فعلا.

گوشیی را قطع کردم و توی کیف دستیم انداختم و از اتاق خارج شدم.

 بریم؟

  اگه یه کمکی کنی شما، اینها رو بذاری تو ماشین؛ بله، راه می افتیم.

دانلود رمان رمان کوتاه صدای پای خدا بصورتPDF

منبع: نگاه دانلود

آموزش دانلود :

ابتدا روی دانلود رمان کلیک کنید،بعد در صفحه ی باز شده بر روی دانلود عادی کلیک کرده و در ادامه روی لینک دانلود کلیک کنید تا دانلود آغاز شود.

 

توجه لطفا در تلگرام عضو شوید